روضه خوانان بنویسند که آب آورده
مشکی از آب نه،از باده ی ناب آورده
مست کرده است زن و پیر وجوان را عباس
ساقی از علقمه انگار شراب آورده
این کیست اینکه جلوه ی ایمان فاطمه است
گفتم که جلوه،نه،که دل و جان فاطمه است
در کربلا حسین دگر را بروز داد
عباس رشد کرده ی دامان فاطمه است
نفس خسته عیسی فقط عباس است
ذکر جادویی موسی فقط عباس است
سر در قلعه یوسف ز طلا بنوشتند
همه دیوانه و لیــلا فقط عباس است
راه من ، از کثرت دشمن ، زهر سو بسته بود
داغها پی در پی و غم ها به هم پیوسته بود
بس که از میدان ، درون خیمه ، آوردم شهید
بود سرتاپای من خونین و زینب خسته بود