پایگاه تخصصی شعرحضرت ابوالفضل علیه السلام

۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر حضرت ابوالفضل» ثبت شده است

خدا وقتی که احساس آفریده،

نشسته نسبتی خاص آفریده!

حسین بن علی را داده زینب(س)،

برای زینب(س)، عباس(ع) آفریده..!

غلام عباس(ع)

جیره بندی شده است آب عمو میداند؟
کودک ما شده بی تاب عمو میداند ؟

نکند دورتر از اهل حرم گردد او
به تلاطم شود ارباب عمو میداند
غلام عباس(ع)


ﺷﺐ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﯿﻤﻪ ، ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍُﻓﺘﺎﺩ..

ﺩﻝ ﻋﺒﺎﺱ‏ ﺯ ﻏﯿﺮﺕ، ﺑﻪ ﺗﺐ ﻭﺗﺎﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ..


ﺟﺮﻋﻪ اﯼ ﺁﺏ ﻧﻨﻮﺷﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﻋﻮﺿﺶ..

ﺩﻫﻦِ عالَمی ﺍﺯ ﻏﯿﺮﺕِ ﺍﻭ ﺁﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ...!!!

غلام عباس(ع)

روضه ای باز و مستدل، از دست
دوراین باده مست بسیــار است
تشنه ی خود پرست بسیار است
در مسیر سقوط قامت او
غلام عباس(ع)

در نگــاه تو بود قدر دو دنیـــا، روضه
مانده از نسل قدم های تو برجا، روضه

جیره ام را بدهید از قِبَل آتش دل
تا کنم با جگری سوخته  برپا، روضه
غلام عباس(ع)

گفته بودم به حرم آب رسانم که نشد
جرعه ای برلب طفلان برسانم که نشد

هرچه کردم بکشم تیرزچشمم بیرون
اشک حسرت زدوچشمم بفشانم که نشد

شاعر : محمد خرم فر

غلام عباس(ع)

ساقـی لب تشنه‌ی صهـبای عشق
وامدارِمَشکِ تـو ، دریـایِ عـشق
 
چشـم عـالم خیـره از سـربازیت
کَس ندارد همچو تو،سودایِ عشق
 
غلام عباس(ع)

باز هم بارش باران غزل های دلم

باز هم دلشدگان وای دلم وای دلم


دل به دریا زدنش را به تما شا بشوید

آنکه طوفان زده بر ساحل دریای دلم

غلام عباس(ع)