پایگاه تخصصی شعرحضرت ابوالفضل علیه السلام

وصیتهاى جاودانه:

هنگامى که امام ( علیه السّلام ) نزدیک بودن اجل حتمى را دریافت ، فرزندانش را نصیحت نموده و به کار بستن مکارم اخلاق و اعمال نیک را بدانان سفارش کرد و به آنان دستور داد اسلام را در رفتار و روش خود مجسم سازند.
در اینجا برخى از بندهاى وصیت امام را نقل مى کنیم:

الف: آراستگى به تقواى الهى که اساس بناى شخصیت اسلامى است و موجب شکوفایى و آگاهى کامل فرد مى گردد.
ب: پایبندى به حق در گفتار و کردار که بدین وسیله حقوق حفظ مى گردد و عدالت اجتماعى میان مردم حاکم مى شود.
ج :ستیز با ظالم و ایستادگى در برابر او و یارى مظلوم ، که بدین ترتیب یکى از بزرگترین اهداف اسلام که آن را دنبال مى کند؛ یعنى ، اقامه عدل ، محقق مى گردد.

د :تلاش براى اصلاح ذات البین ، بهبود رابطه میان اشخاص ، زدودن کینه و نفرت از دلها و آشتى دادن مخالفان که از برترین و مهمترین اعمال اسلامى است ؛ زیرا بدین گونه جامعه اى مبتنى بر محبت و دوستى ، پا مى گیرد.
ه :رعایت حال یتیمان ، پیوند با آنان و برآورده ساختن خواسته هاى آنان ؛ این اصل از اصول تامین اجتماعى و مسؤ ولیت اسلامى است که اسلام آن را در نظام اقتصادى خود ابداع کرده است.

و: نیکى به همسایگان و کمک رسانى به آنان ؛ زیرا این کار موجب گسترش محبت میان مسلمانان مى گردد و در عین حال از مهمترین روشهاى حفظ وحدت و یگانگى جامعه اسلامى است.

ز: عمل کردن به احکام ، سنن و آداب قرآن ، که بهترین ضامن سلامتى رفتار آدمى و پالایش روح و بالابردن سطح اندیشه و عمل اوست.

ح :برپاداشتن نمازها در وقت خود به بهترین شکل ؛ زیرا نماز ستون دین و معراج مؤ من است و آدمى را به آفریدگار هستى و بخشنده زندگى ، شرف اتصال مى دهد و در نتیجه او را به بالاترین مرحله کمال مى رساند.
ط :حفظ و زنده داشتن مساجد با یاد خدا، اعم از علم یا عبادت ؛ زیرا مساجد از مهمترین مراکز گسترش آداب و فضیلتها میان مسلمانان است.

ى :جهاد در راه خدا با جان و مال براى برپاداشتن بنیادهاى دین ، زنده کردن سنت و میراندن بدعت .
ک : گسترش محبت و دوستى میان مسلمانان با پیوندها و نیکى کردن و کنار گذاشتن هر آنچه موجب از میان رفتن وحدت میان آنان مى گردد، مانند قطع رابطه و پشت کردن به هم.

ل: برپاداشتن سنت امر به معروف و نهى از منکر؛ زیرا این عمل به ایجاد جامعه سالمى که عدالت بر آن حاکم است مى انجامد. ولى ترک آن ، پیامدهاى ناگوارى دارد که جامعه را به گرداب فتنه و بلا مى اندازد،مانندحاکم شدن فاسقان و اشرار بر مردم که در آن صورت ، دیگر دعاى مردم به اجابت نخواهد رسید.

اینها برخى از وصیتهاى حضرت بود که در بستر مرگ به فرزندانش ‍ سفارش کردند.

علی(ع)در آخرین ساعات عمر خویش،عبّاس را به آغوش گرفت و به سینه چسبانید و به این نوجوان دلسوخته، که شاهد خاموش شدن شمع وجود علی بود، فرمود: پسرم، به زودی در روز عاشورا، چشمانم به وسیلة تو روشن میگردد؛ پسرم، هرگاه روز عاشورا فرا رسید و بر شریعة فرات وارد شدی، مبادا آب بنوشی در حالی که برادرت حسین(ع)تشنه است این نخستین درس عاشورا بود که در شب شهادت علی(ع)آموخت و تا عاشورا پیوسته در گوش داشت شاید در همان لحظات آخر عمر علی(ع)که فرزندانش دور بستر او حلقه زده بودند و نگران آینده بودند ، حضرت به فراخور هر یک، توصیه‏ هایی داشته است. بعید نیست که دست عبّاس را در دست حسین(ع)گذاشته باشد و عبّاس را سفارش کرده باشد که: عباسم، جان تو و جان حسینم در کربلا! مبادا از او جدا شوی و تنهایش گذاری!

Pic-Katibe1

 مخالفت امام حسین (ع) با معاویه:

هنگامى که معاویه سیاست انحرافى خود و مخالف مصالح مسلمانان و مغایر اهداف آنان را همچنان ادامه داد، سرور آزادگان ، امام حسین (ع)اعمال معاویه را تقبیح کرد و در تمام ابعاد به رسوا کردن او دست زد و مسلمانان را به قیام بر ضد حکومت او فرا خواند.

سازمان جاسوسى معاویه ، فعالیتهاى سیاسى حضرت بر ضد حکومت را به شام گزارش دادند. معاویه به شدت هراسان شد و یادداشت شدیداللحنى براى بازداشتن امام از مخالفت و تهدید به اتخاذ تصمیمات شدید و سخت در صورت ادامه مخالفت ، به سوى حضرت فرستاد. امام او را با لحنى شدید پاسخ گفت و سیاستهایش را یکایک باز نمود و عملکرد مخالف کتاب خدا و سنت پیامبر را بر او خرده گرفت و جنایتهایش نسبت به آزادگان و مصلحانى چون حجر بن عدى ، عمرو بن حمق خزاعى و رشید هَجَرى را که از بزرگان اندیشه اسلامى بودند، محکوم کرد.

پاسخ امام از درخشانترین اسناد سیاسى است که در آن هرگونه ابهامى را برطرف کرد، حوادث هولناکى را که در آن زمان رخ داده بود به تفصیل بیان داشت و موضع انقلابى خود را علیه حکومت معاویه آشکار کرد.

P1

کنفرانس امام حسین(ع)در مکه:

امام حسین( علیه السّلام) در مکّه کنفرانسى سیاسى منعقد ساخت و در آن جمعیت کثیرى از مهاجران ، انصار و تابعین که در موسم حج حاضر شده بودند، شرکت کردند. امام در این کنفرانس بپاخاست و با بیانى رسا یکایک محنتها و مصایب خود و شیعیان خود را در عهد معاویه ، طاغوت اموى ، برشمرد.

سلیم بن قیس قسمتى از خطابه امام را پس از حمد و ستایش خداوند متعال چنین نقل مى کند:
اما بعد: به درستى که این طاغوت معاویه با ما و شیعیان ما رفتارى داشته است که مى دانید و دیده اید و شاهد بوده اید. من از شما چیزى مى خواهم ، اگر راست بگویم ، تصدیقم کنید و اگر دروغ بگویم ، تکذیبم کنید. گفته ام را بشنوید، سخنم را بنویسید، سپس به شهرها و قبایل خود بازگردید. در آنجا هر کس را مورد اعتماد خود یافتید، به سوى آنچه از حق ما مى دانید دعوت کنید. من مى ترسم این دیانت مندرس گردد و مغلوب شود و خداوند، نور خود را تمامیت خواهد بخشید اگرچه کافران خوش نداشته باشند ..» سلیم مى گوید: امام در این خطابه تمام آیاتى را که خداوند در حق اهل بیت نازل کرده بود، تلاوت نمود و تفسیر کرد و همه گفته هاى پیامبر اکرم( صلّى اللّه علیه و آله) را در حق خود و خاندانش یکایک برخواند و نقل کرد و پس از هر یک ، صحابه مى گفتند«آرى ، به خدا آن را شنیده ایم و گواهى مى دهیم و تابعین مى گفتند: آرى ، به خدا! آن را صحابى مورد اعتماد و وثوقم ، برایم روایت کرده است»

سپس حضرت فرمود: « خدا را بر شما شاهد مى گیرم که گفته هایم را براى افراد متدین و مورد وثوق خود بازگویید» این نخستین کنفرانسى بود که در آن هنگام ، تشکیل شد. حضرت در آن مَجمع ، سیاست معاویه مبنى بر جدا کردن مردم از اهل بیت و پوشاندن فضایل خاندان وحى را محکوم کرد و حاضران کنفرانس را به نشر فضایل و گسترش مناقب و نقل روایاتى که از پیامبر( صلّى اللّه علیه و آله ) در حق آنان صادر شده است ، دعوت کرد تا مردم نیتهاى پلید معاویه را بر ضد اهل بیت ( علیهم السّلام)؛ این قلب تپنده امت اسلامى ، بشناسند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی