پایگاه تخصصی شعرحضرت ابوالفضل علیه السلام

خدا وقتی که احساس آفریده،

نشسته نسبتی خاص آفریده!

حسین بن علی را داده زینب(س)،

برای زینب(س)، عباس(ع) آفریده..!

غلام عباس(ع)


یا اباالفضل العباس (ع)


مهتاب  قبیله است وبالا قدم است...

فرزند على ست روى دوشش علم است...

حاشا که به چشم هاى اوخیره شوید...

این چشم که نیست ذوالفقار دو دم است

غلام عباس(ع)

جیره بندی شده است آب عمو میداند؟
کودک ما شده بی تاب عمو میداند ؟

نکند دورتر از اهل حرم گردد او
به تلاطم شود ارباب عمو میداند
غلام عباس(ع)


ﺷﺐ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﯿﻤﻪ ، ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍُﻓﺘﺎﺩ..

ﺩﻝ ﻋﺒﺎﺱ‏ ﺯ ﻏﯿﺮﺕ، ﺑﻪ ﺗﺐ ﻭﺗﺎﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ..


ﺟﺮﻋﻪ اﯼ ﺁﺏ ﻧﻨﻮﺷﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﻋﻮﺿﺶ..

ﺩﻫﻦِ عالَمی ﺍﺯ ﻏﯿﺮﺕِ ﺍﻭ ﺁﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ...!!!

غلام عباس(ع)

پرواز نمیکنم , پرم را بزنید
با نیزه تمام پیکرم را بزنید

در خیمه رباب و بچه ها منتظرند
بی آب نمی روم , سرم را بزنید

شاعر : ایمان کریمی

غلام عباس(ع)

روضه ای باز و مستدل، از دست
دوراین باده مست بسیــار است
تشنه ی خود پرست بسیار است
در مسیر سقوط قامت او
غلام عباس(ع)

در نگــاه تو بود قدر دو دنیـــا، روضه
مانده از نسل قدم های تو برجا، روضه

جیره ام را بدهید از قِبَل آتش دل
تا کنم با جگری سوخته  برپا، روضه
غلام عباس(ع)

گفته بودم به حرم آب رسانم که نشد
جرعه ای برلب طفلان برسانم که نشد

هرچه کردم بکشم تیرزچشمم بیرون
اشک حسرت زدوچشمم بفشانم که نشد

شاعر : محمد خرم فر

غلام عباس(ع)